جدول جو
جدول جو

معنی ماهی تابه - جستجوی لغت در جدول جو

ماهی تابه
ظرفی مسین یا جز آن با دسته که ماهی و جز آنرا در آن سرخ کنند
تصویری از ماهی تابه
تصویر ماهی تابه
فرهنگ لغت هوشیار
ماهی تابه
((بِ))
ظرف فلزی پهن که در آن ماهی یا چیز دیگر سرخ می کنند، ماهی تاوه
تصویری از ماهی تابه
تصویر ماهی تابه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهی تاوه
تصویر ماهی تاوه
تابه ای که در آن ماهی سرخ کنند، مطلق تابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهیتابه
تصویر ماهیتابه
ظرف فلزی پهن، لبه دار و کم عمق که در آن ماهی یا چیز دیگر سرخ می کنند
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی است یکساله از تیره فرفیون ها که ارتفاعش تا حدود یک متر میرسد. برگهایش نسبه بزرگ متقابل و سبز مایل بابی است. گلهایش زرد رنگ دانه هایش قهوه یی رنگ و بیضوی است. شیرابه شیری رنگی از ساقه و مقطع - برگهای این گیاه خارج میشود که بعنوان مسهل و مقییء تجویز میگردد ولی چون سمی است مصرفش احتیاط بسیار لازم دارد. گاهی هم صیادان ماهی جهت گیج کردن ماهیها برگهای گیاه مذکور را در آب میریزند ماهو بدانه حب الملوک طارطقه شباب شبرم کبیر فلفل الخواص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای تابه
تصویر پای تابه
چارق، نوعی کفش چرمی با بندها و تسمه های دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شود، چارغ، شمل، شم، پاتابه، پاتوه، پالیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهی توه
تصویر ماهی توه
تابه ای که در آن ماهی سرخ کنند، مطلق تابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهیابه
تصویر ماهیابه
مهیاوه، خوراکی که از ماهی تهیه می شود، مهیوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهیابه
تصویر ماهیابه
خوراکی است که از ماهی اشنه سازند صحنات
فرهنگ لغت هوشیار